نقش ژنتیک بر احساسات| نکاتی که برای روابط عاطفی ضروری است
شاید شما هم عشق را تجربه کرده باشید و میدانید که افراد به دلایل زیادی عاشق میشوند. مثل علایق مشابه، جذابیت فیزیکی و ارزشهای مشترک. تمامی این موارد در کنار عاطفه بین دو فرد و تلاش و مهارت آنها در حل مسائل و مشکلات کلید اصلی داشتن یک ازدواج موفق است. اما جالب است بدانید که طبق مطالعات جدید، دانشمندان بر این باورند علاوه بر همه موارد ذکر شده، برای داشتن یک ازدواج موفق و طولانی، ژنتیک هم دخیل است! بر همین اساس شاید تعجب آور نباشد که اکنون وب سایتهایی وجود دارند که با توجه به آزمایش ژنتیک همسریابی میکند.
اما آیا تطبیق شریک زندگی بر اساس ژنهای خاص، مبنای علمی دارد؟ مطابق با یافته های گذشته، شروع و یا پایان یک ازدواج میتواند به طور قابل توجهی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی باشد.
نکته مورد توجه این است که بر اساس مطالعات، دوقلوهای همسان ژنتیکی که به طور جداگانه بزرگ شده اند، کیفیت کلی ازدواج خود را به طور مشابه ارزیابی میکنند و این موضوع میتواند مهر تاییدی بر نقش ژنتیک در زندگی زناشویی است. با این حال، ژنهای خاص مرتبط با ازدواج، و چرایی تاثیر آن، هنوز مانند رازی باقی مانده است.
علاوه بر این مطالعهای نیز که در ژورنال PLOS One منتشر شدهاست، نقش یک تنوع ژنتیکی را که بر اکسی توسین، هورمونی که در پیوند اجتماعی نقش دارد، تحت تاثیر قرار میدهد. با این حال، قبل از اینکه به این نتیجه برسید که ژنتیک سرنوشت روابط ما را از پیش تعیین می کند، اجازه دهید کمی عمیق تر در یافته ها کاوش کنیم.
شاید بهتر باشد ابتدا مرور سریعی بر اصول اولیه ژنتیک داشته باشیم. ژنها بخشهایی از DNA هستند که یک ویژگی خاص را رمزگذاری میکنند. یک ژن میتواند اشکال مختلفی به نام آلل داشته باشد و ترکیب دو آلل به ارث رسیده از هر دو والدین نشان دهنده ژنوتیپ فرد است. تفاوت در ژنوتیپ با تفاوتهای قابل مشاهده در آن صفت در بین افراد مطابقت دارد.
یکی از اولین اکتشافات مهم که ژنتیک را به سلامت زناشویی مرتبط میکند در اوایل دهه 1990 ظاهر شد، زمانی که دو محقق روانشناسی مطالعه ای را در مورد وضعیت طلاق بیش از 1500 مجموعه از دوقلوهای همجنس منتشر کردند. آنان دریافتند که دوقلوهای همسان، که دارای DNA یکسانی هستند، نسبت به دوقلوهای غیرهمسان، که فقط نیمی از ژن های مشابه را دارند، احتمال بیشتری برای طلاق دارند!!
در سال ۲۰۱۰، گروهی از محققین، مطالعهای را روی دوقلوهایی که در جنگ ویتنام خدمت کرده بودند، انجام دادند و دریافتند که ازدواج و طلاق هر دو به طور قابل توجهی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی هستند. با این حال، این مطالعه نشان داد که عوامل ژنتیکی و محیطی که بر ازدواج تاثیرگذار است با آنهایی که بر طلاق تأثیر میگذارد متفاوت است.
جدیدترین مطالعات انجام شده توسط متخصصین ژنتیک رفتاری بر شناسایی واریانت ژنهای موثر در رفتار متمرکز شده است. برای مثال، در مطالعهای که در سال 2008 منتشر شد یک واریانت را در مردان شناسایی کردند که به نظر میرسد بر سلامت ازدواج آنها تأثیر میگذارد. این ژن خاص، AVPR1A، طیف وسیعی از رفتارها، از جمله مدیریت استرس و پرخاشگری و تنظیم تعاملات عاطفی – به ویژه در مردان – نقش دارد.
آنها دریافتند که مردانی که حامل واریانت خاصی از این ژن هستند بیشتر از افرادی که فاقد این واریانت هستند در سال قبل دچار بحران زناشویی یا تهدید به طلاق شدهاند. در واقع، مردانی که دو نسخه از این واریانت را حمل میکردند، بیش از دو برابر بیشتر از افراد غیر حامل، مشکلات زناشویی را تجربه کرده بودند. و جالب اینجاست که افرادی که دارای یک نسخه از این واریانت خاص بودند نیز بیشتر درگیر یک رابطه بدون ازدواج بودند. از طرف دیگر زنانی که با مردان دارای این واریانت ازدواج کرده بودند، شریک زندگی خود را نامهربان و ناسازگارتر توصیف کردند.
این واریانت تنها گونهای نیست که میتواند بر روابط زناشویی تاثیرگذار باشد. در سال 2013، یک تیم تحقیقاتی ارتباطی بین تحقق رابطه و یک واریانت ژنی به نام 5-HTTLPR که در ژن حامل سروتونین یافت شده است، گزارش کردند. همه انسانها یک نسخه از این ژن را از هر یک از والدین به ارث می برند.
واریانت 5-HTTLPR در دو نوع اصلی وجود دارد – کوتاه و بلند. این تحقیق نشان داد افرادی که دو واریانت کوتاه را به ارث برده بودند، حساسیت عاطفی بالایی در فراز و نشیبهای یک رابطه طولانی مدت داشتند.
در آخرین مطالعه انجام شده بر روی این ژن، نتایج نشان داد افرادی که دارای دو واریانت کوتاه 5-HTTLPR هستند، زمانی که در زندگی با مشکلات و احساسانت منفی رو به رو میشوند بیشتر از سایر افراد دنسبت به ازدواج خود ابراز نارضایتی میکنند و زمانی که احساسات مثبت زیادی وجود داشت نیز بیشتر از افراد دیگر حس خوشحالی و خوشبختی را بیان میکردند. بودند. محققان خاطرنشان میکنند که این یافتهها میتواند به این معنا باشد کسانی که دو آلل کوتاه دارند، در یک رابطه خوب بیشتر رشد میکنند و در رابطه بد نیز بیشتر رنج میبرند.
محقق اصلی این پژوهش نتایج خود را به این گونه تعبیر کرد: “افراد با دو آلل کوتاه از گونه ژنی ممکن است مانند گلهای گرمخانهای باشند که در ازدواج زمانی که جو عاطفی خوب است شکوفا میشوند و زمانی که شرایط بد است پژمرده میشوند برعکس، افرادی که یک یا دو آلل بلند دارند نسبت به جو عاطفی کمتر حساس هستند”.
به نظر میرسد اکسی توسین، که گاهی به عنوان هورمون عشق نیز شناخته میشود، نقش مهمی در دلبستگی عاطفی ایفا میکند. به عنوان مثال، میزان اکسی توسین هنگام تولد نوزاد در مادر و در طول رابطه جنسی افزایش مییابد. بنابراین، ژن تنظیم کننده اکسی توسین، OXTR، ممکن است یک ژن خوب برای مطالعه افزایش در زمینه ازدواج باشد، زیرا در نحوه دلبستگی ما به انسانهای دیگر نقش دارد. علاوه بر این، OXTR با طیف وسیعی از پدیدههای مرتبط با رفتار اجتماعی انسان، از جمله اعتماد و اجتماعی بودن مرتبط است. یکی از جدیدترین موضوعات در تاثیرات ژنتیک و کیفیت رابطه، مربوط به تغییرات در OXTR، ژن گیرنده اکسی توسین است. این گیرنده میتواند نوع پاسخ به محرکهای اجتماعی مانند استرس یا اضطراب را تغییر دهد. تغییرات DNA در OXTR با چندین ویژگی شخصیتی مرتبط است. برای مثال، در مطالعهای در سالهای اخیر نشان داده شده افرادی که دارای
یک واریانت ( تنوع ژنتیکی) خاص در ژن OXTR هستند، انسناهای منطقیتری هستند و همدلی کمتری نسبت به مسائل دیگران دارند. جالب است همین واریانت موجب میشود که فرد از نظر ذهنی و جسمی پاسخ استرسی شدیدتری را تجربه کند. همانطور که قابل انتظار است، افرادی که همدلی کمتر و استرس بیشتری دارند، در ارتباط با افراد دیگر و به طور کلی با محیط اطراف تفاوت دارند. در واقع میتوان گفت که این تفاوت رفتاری در ازدواج هم تاثیرگذار است.
شواهد حاکی از آن است که تغییرات در ژن OXTR میتواند با تأثیرگذاری بر نحوه حمایت زوج از یکدیگر به کیفیت زناشویی نیز مرتبط شود.
جهت بررسی بیشتر این موضوع تعدادی زوج در مطالعهای شرکت داده شدند و از هر یک از طرفین خواسته شد تا یک مشکل شخصی مهم – غیرمرتبط با ازدواج – را به مدت 10 دقیقه با همسر خود در میان بگذارند. با ضبط این مکالمات، امتیازد دهی میزان همدلی و گوش دادن به مکالمه، پر کردن پرسشنامههایی در رابطه با کیفیت مکالمه و تعیین اینکه هر فرد حامل کدام دو آلل از ژن OXTR است، تجزیه و تحلیل آغاز شد.
در این بررسی مشخص شد که شوهرانی با دو نسخه از آلل T در یک مکان خاص در ژن OXTR (rs1042778) در تفسیر رفتار حمایتی همسر خود با مشکل بیشتری مواجه هستند. این نتیجه با سایر یافتههایی که نقش همین ژنوتیپ را در نقصهای شناختی-اجتماعی و همچنین اوتیسم نشان داده بود، سازگار است. به طور کلی این زوجها (هموزیگوتها) نسبت به زوجهایی که اللهای متفاوتی از همین ژن را داشتند (هتروزیگوت) از ازدواج خود رضایت کمتری داشتند.
محققان نشان دادهاند که حمایت اجتماعی از طرف شرکای عاطفی میتواند اثرات مخرب استرس بر سلامت روحی و جسمی را کاهش دهد. تا حدی که ژنوتیپهای خاص توانایی فرد را برای احساس حمایت مختل میکنند، ممکن است آن فرد بیشتر مستعد تأثیرات استرس باشد. بنابراین، غربالگری مردان برای ژنوتیپ TT در OXTR می تواند به شناسایی افرادی که در معرض خطر مشکلات مرتبط با استرس هستند کمک کند. علاوه بر این، تحقیقات آینده ممکن است نشان دهد که چگونه می توان ارائه حمایت اجتماعی را به روش هایی که می تواند برای این افراد مفید باشد، تنظیم کرد.
نقش ژنتیک در انتخاب همسر
لازم است در نظر داشته باشید که تنها استناد به این دادهها نمیتوان برای یک ازدواج حکم قطعی موفق و یا ناموفق را ارائه داد چرا که ژنها میتوانند طیف وسیعی از ویژگیها را تحت تأثیر قرار دهند، که ممکن است از برخی جهات برای ازدواج مضر باشد اما در برخی دیگر مفید باشد. در واقع مکانیسم دقیق همچنان نامشخص است.
محققان روانشناسی استدلال میکنند که مطالعات ارتباط عوامل ژنتیکی با شادی زناشویی باید به نمونههای متنوعتری گسترش یابد، و هشدار میدهند که نتایج ممکن است در نژادها، فرهنگها، نسلها متفاوت باشد.
با این حال، درک این نکته مهم است که علم نمیگوید دو نفر از نظر ژنتیکی به دلیل این یک تنوع – یا هر اطلاعات ژنتیکی دیگری برای آن موضوع، ناسازگار هستند. عشق، ازدواج و روابط بلندمدت پیچیده هستند و ما تازه شروع به یادگیری بیشتر در مورد چگونگی نقش ژنتیک در نحوه ارتباط ما با دیگران کردهایم. فردی که تمایل ژنتیکی آشکار به نزاع در روابط خود دارد، هنوز میتواند با شریک و شرایط مناسب یک ازدواج موفق را تجربه کند.
در واقع، زوج هایی که امروز وارد مسیر ازدواج میشوند، مسلماً قدرت و روشنگری بیشتری برای انجام این انتخابهای درست دارند. زنان از نظر مالی مستقلتر شدهاند و در بسیاری از ازدواجها بیشترین درآمد را دارند. مردان تمایل بیشتری برای تقسیم وظایف خانه و مسئولیتهای فرزندآوری دارند. این مسئله میتواند به این معنی باشد که درک ما از تأثیر ترکیبات ژنتیکی و محیطی بر ازدواج ها در آینده حتی مبهمتر خواهد شد. اما همچنین میتواند شرایط اجتماعی که با ویژگیهای موروثی فرد در ارتباط است را بهتر نشان دهد.
ساوا مگ
مجله تخصصی ژنتیک